روزی سگی داشت در چمن علف می خورد، سگ دیگری از کنار چمن گذشت، چون این منظره را دید تعجب کرد و ایستاد. آخر هرگز ندیده بود که سگ علف بخورد!
ایستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می خوری؟!
سگی که علف می خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت:
من؟ من سگ قاسم خان هستم!
سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت:
سگ حسابی! تو که علف می خوری؛ دیگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز یک چیزی؛ حالا که علف می خوری دیگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش!!

 

زمستان بی‌بهار

✍️ ابراهیم یونسی

 

درس مهم

کاش دنیا مثل قدیما بود

پندی مثل الماس

داستان شیر و گرگ و روباه

داستان های خواندنی

داستان چهار برادر و مادر

داستان گفتگوی 2 سگ

علف ,قاسم ,ایستاد ,  ,تو ,چمن ,علف می ,سگ قاسم ,که علف ,کرد و ,قاسم خان؟

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مقالات فناوری سایت تفریحی و سرگرمی نیو مطلب barahoot خلاصه کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر ولایتی ♥ انفـــــــــــــرادی ♥ new-music-94 تی تی دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. مرکز سلامت روان محلی طراوت همدان جان موزیک اطلاعات مفيد در مورد سلامتي، تغذيه، خشکبار، و....